اعتراف میکنم؛
کتاب که می بینم، دلم غنج می رود. دست خودم نیست. قند توی دلم آب می شود.
گاهی آرزو می کنم در یک جزیره متروک و دور افتاده گرفتار شوم که درختان کتاب داشته باشد.