با یک جمله تمام اطافیانتان را دعا کنید:
«خدایا! مرا آدم کن»
پ.ن. عنوان را دوباره ببینید!
اعتراف می کنم؛
بارها مرگ خود را تصور کرده ام و در سوگ خویش اشک ریخته ام. به جای خودم و به جای دیگران.
اعتراف می کنم؛
دانه ی کاموای بافتنی که از روی یک میل به روی میل دیگر می سُرد، دلم می رود. انگار واقعا این کار را دوست دارم. با بافتن، ذوق می کنم.
پ.ن.1. می توانم ساعت ها بی وقفه ادامه بدهم، ببافم و ببافم و ببافم...
پ.ن.2. بالاخره بخشی از هارمونی موزیک درونم را یافتم
پست مرتبط: faces in the crowd
با اینکه هر فیلم خوبی، در بیننده هم ذات پنداری را بر می انگیزد، اما فکر می کنم براستی تا حدودی دچار بیماری ای هستم که شخص اول این فیلم بدان دچار شد!
پ.ن.1. فیلم را ببینید.
پ.ن.2. عنوان فیلم همان عنوان پست است.
پ.ن.3. راه چاره اش را هم از قبل می دانم! در فیلم هم بدان اشاره می شود، تلاش برای بخاطر سپاری هر چهره با نکات برجسته و متمایزی که در خود دارد. مثل خال، لک، بینی بزرگ، پیشانی بلند و ...
پ.ن.4. برای عملی کردن راه چاره باید بیشتر تمرکز و تمرین کنم!
پ.ن.5. هر طور که بشود، نگذار موسیقی درونت خاموش شود -- از دیالوگ متن فیلم
اعتراف می کنم؛
آواز جیغ مانند مرغان دریایی به گوشم خوشآیند است.
پ.ن. شاید چون تداعی می کنند که خود دریا چقدر ساکت است.
اعتراف می کنم؛
هنوز مسئولیت پذیری لازم برای زندگی مشترک را ندارم.
پ.ن.1. باید بیشتر از اینها به او و نیـــــــازهایش توجه کنم.
پ.ن.2. فراموش کردم برایش چای بریزم، با اینکه می دانستم بعد از غذا حتما چای می نوشد
پ.ن.3. انقدر خجالتی هست که خودش چای نخواهد.
پ.ن.4. باید بیشتر تلاش کنم
پست مرتبط: عشق یعنی نان داغ صبحانه ، برای بانوان