یک زندگی، یک استایل

بایدها و نبایدها، دوست دارم ها و ندارم ها، گفتنی ها و نگفتنی های مربوط به یک سبک زندگی

یک زندگی، یک استایل

بایدها و نبایدها، دوست دارم ها و ندارم ها، گفتنی ها و نگفتنی های مربوط به یک سبک زندگی

it's true

an online test gave me this:

You live the life of the mind. Just don’t forget you have a body, too.



p.s. get the test here


فقط خواستم دوباره بگویم :‌ 

http://astyle.blogsky.com/1392/04/04/post-36/

همین.

مبادا



و افراد خانواده ات بد بخت ترین مردم نسبت به تو نباشند. و به کسی که به تو علاقه ندارد دل مبند.



نهج البلاغه- نامه ۳۱


پست مرتبط: دل مبند۲

درخواست از خدا عزت است: گر بدهد رحمت است، گر ندهد حکمت است



آنچه با سکوت از دست می دهی آسان تر از آن است که با سخن از دست برود ، چرا که نگهداری انچه در مشک است با محکم بستن دهانه آن امکان پذیر است . نگهداری آنچه که در دست داری ، پیش من بهتر از آن است که چیزی از دیگران بخواهی ، تلخی نا امیدی بهتر از درخواست کردن از مردم است.


نهج البلاغه- نامه ۳۱




پ.ن.۱. درخواست از خلق ذلت است: گر بدهد منت است، گر ندهد خفت است.

پ.ن.۲. این را خیلی خوب یادم دادی.

در میان مردم با نام قاضی به داوری می نشیند


به خدا سوگند، نه راه صدور حکم مشکلات را میداند، نه برای منصب قضاوت اهلیت دارد. آنچه را نپذیرد علم به حساب نمی آورد و جز راه و رسم خویش، مذهبی را حق نمی داند.



امام علی (ع)- نهج البلاغه

ققدرت خدا


میدانید قدرت خدا چه شکلی ست؟

مستطیــــــــــــــل


خب خودشان توی دعای سحر میگویند: 

و کل قدرتک مستطیله



عنوان ندارد


پاک میکنی، نام کسی را که از قلبت پاک کرده بودی، از دفترچه ی تلفنت...



هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم



 فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ 


whatever you give me, I'm so in need.

۲۴ از قصص

وجاء رجل من اقصی المدینه یسعی

اعتراف میکنم؛


آن مرد آینده از نقطه ای دور از شهر را که نفس نفس میزند و از نصیحت کنندگان خیرخواه است، دوســـت دارم.


پ.ن. تا حال در دو آیه دیده اَمَش!

پروانه ای در اتاق من



یک پروانه آمده بود توی اتاقم گیر افتاده بود. پنجره باز بود اما نمی توانست راهش را پیدا کند. پشت شیشه مانده بود و هی بال بال میزد و هی خسته می شد و روی پرده می نشست. تمام جراتم را یکجا جمع کردم ! دستم را پشت چادرم قایم کردم و کمکش کردم که بیرون برود :دی